به کمد، گنجه یا کابینت خانهی مادرها و مادربزرگها فکر کنید. در عطر پونه، آویشن، نعنا و ریحان و گل محمدی پر میشد در اتاق، انگار در باغ بهشت بازشده باشد. مادربزرگها، بهار و تابستان سبزی میکاشتند و میچیدند و خشک میکردند تا در پاییز و زمستان هم، بوی قورمهسبزی و کوفتهتبریزی خانه را پر کند.
اما حالا همه اینها گنجانده میشوند در قفسههای یخزدهی فریزر. بیهیچ عطر هوسانگیزی. دنیای جدید همهچیز را آسان میخواهد. هویت، خاصیت و لذتهای دیگر اهمیتی ندارند. مواد غذایی در فریزر پلاسیده نمیشوند اما در این یخ زدنهای بسیاری از خواصشان را از دست میدهند.
عطر و بوی غذا حتی نویددهنده مزه و طعم آن است. همینکه عطر مطبوعی که از مطبخ در حین طبخ طعام بیرون میآید برای اهل خانه و گاهی همسایهها و رهگذران نشانهای از فراهم شدن غذایی لذیذ است. این پیوند عطروطعم جز در خیال خورندگان در واقعیت هم جلوه میکند. غذایی که عطر خوبی دارد حتماً طعم دندانگیری هم خواهد داشت.
سبزیها طی فرآیند خشک شدن در خود مچاله میشوند. تلاش میکنند داشتههایشان را در برابر بیآبی حفظ کنند. بخشی از این دارای ها علاوه بر ویتامینها و ریزمغذیها شامل عطروطعم میشود. اما بهمحض دریافت آب سخاوتمندانه مشتشان را باز میکنند هر چه از رنگ و عطروطعم دارند بیرون میریزند. درواقع انگار در این مدت خشک شدن به یک خواب آرام و عمیق فرورفته باشند.
چرا باید همیشه در خانه سبزی خشک داشته باشم؟
قصه کوکب خانم را به یاد بیاورید. همانکه زن باسلیقهای بود و برایش مهمان سرزده آمد و با چند تخممرغ آبروداری کرد و اسمش رفت توی کتاب مدرسه، اگر قبلتر سلیقه بیشتری به خرج میداد و کمی سبزی برای خودش خشک میکرد. میتوانست بهجای نیمرو جلوی مهمانهایش کوکو سبزی یا آش رشته یا حتی دلمه برگ مو بگذارد. آنوقت بهجای کتاب کلاس دوم دبستان حتماً درسش را در مقطع دانشگاه تدریس میکردند. حالا شما غفلت نکنید و نسلهای آینده را با ورژن جدیدی از باسلیقه بودن آشنا کنید. جهان هنوز به باسلیقگان زیادی نیاز دارد. هر وقت برای خریدن سبزی خشک تردید کردید به خاطر بیاورید که؛ کوکب خانم زن باسلیقهتری بود اگر آلاگون را می شناخت.